تو تا وقتی کنار من بمونی / خدا از پیش من جایی نمیره …
باید کسی باشد ، هر وقت بار تنهایی ات سنگین شد ،
هر وقت کمر کلماتت شکست ،
هر وقت واژه هایت لال شد ،
بیاید بنشیند مقابل چشم هایت و تو زل بزنی به خودت که جاری شده ای میان چشمانش …
باید کسی باشد که هروقت بار دلتنگی ات سنگین شد ،
هر وقت طاقت سکوتت تمام شد ، هر وقت کم آوردی ، بیابد بنشیند کنارت …
و تو سرت را بگذاری روی شانه اش و به او تکیه بدهی .
باید کسی باشد ، هر وقت بار خستگی هایت سنگین شد ،
هر وقت سهمت از بغض بیشتر از توانت شد ،
بیاید پناهت شود و تو یکجا تمام تنهایی ات را ، دلتنگی ات را ، سکوتت را ،
خستگی هایت را و تمام بغضت را روی شانه اش فراموش کنی …
باید کسی باشد … باید …
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: